متن مداحی/مولودی

مُحرمُ الحياة … وغيُرهُ مَوات
محرم زندگی است و غیر از آن فنا است

كتاسعِ الهُداة …. نَحييهِ للممات
همانند نهمین هدایتگر تا روز مرگ محرم را زنده نگه میداریم

قالت لنا دنُها الغِير
سختی های روزگار به ما گفت

مِن قبضتي أَينَ المَفر .؟
از چنگ من کجا فرار مبکنید ؟

الدَمعُ قالَ ألمُختصر
اشک خلاصه گفت

ملاذنا الحُسين .
پناه ما حسین است

من عنَدهُ مثلُ الأمام .؟
چه کسی مثل امام دارد ؟

عِيونُه كُانت خِيام
که چشمان او مثل خیمه ها بود

ضم الیتامی فی سلام
که یتیمان را در آرامس به آغوش کشید

و الراس فی الردین
و سر او بر روی نیزه هاست

نار ألهب
آتش درونم شعله ور است

وأَبقه أنحب
همیشه گریه خواهم کرد

وَأبحر بجروحي وأهاجر
با زخم های مصیبت سیر و سفر می کنم

وَأكَعد مابين مابين المناحر
و در میان گلوهای بریده می نشینم

مَجنون وكل عُمري
دیوانه ای هتم که همه عمرم عاشوراست

وَبروحي أَيتام
و یتیمان در جان من جای دارند

مُلجوم وشوگي وَغرامي
زخم دیده ام و اشتیاق و دلدادگی ام را

ما أَنطيه بس الــ إِمامي
به کسی جز امام خود نخواهم داد

وَشطب عَلى كل الأسامي .. وَأمعي الأوهام
و بر روی همه اسم ها خط می کشم و وهم را از خود دور می سازم

فروا الى الحُسين
به حسین پناه ببرید

فروا الى الحُسين
به حسین پناه ببرید

فروا الى الحُسين
به حسین پناه ببرید

قوموا أَرفعوا العزاء
برخیزید و عزاداری کنید

بالآهِ والبُكاء
با آه و ناله و گریه

فَخامس الكساء … ويلاهُ في الٓعراء
که پنجم آل عبا در بیابان نقش بر زمین شده واویلا

هذا حَبيبُ الزكيه .. رَضتهُ خَيلُ عَاديه
این حبیب حضرت فاطمه اطهر است که اسب ها با هجوم تنش را له میکنند

راحت وعادت جائيه .. تَرقَىٰ على الضُاوع
اسب ها تاختند و دوباره بازگشتند روی استخوان هایش پایکوبی میکردند

كَهفٌ بدأَ فيِ صدره .. فأسرعوا لحِجرِه
در سینه او حفره ای ایجاد شد پس به آغوش او بشتابید